۱۳۹۰ دی ۶, سه‌شنبه

سلام

اسم خودمو گذاشتم کرم تکیلا. اما خب الان بیشتر شبیه یک بطر شامپاینم که بعد چند دقیقه تکون شدید درشو باز کردن. یک هفته است که تو این حالتم. همه احساساتم دارن فوران می کنن بیرون. حس هایی که هیچ وقت نداشتم و به ذهنم هم خطور نمی کرد که داشته باشم. انگار پرده حائل از میان من و خودم برداشته شده و دارم شکوه دیوونه وار خودم رو می بینم.

خودم رو تو آینه نگاه می کنم: بی نقصم! سالهاست که این حسو نداشتم. خل شدم رسمن. مث دیوونه ها می رقصم، چیزی نمی خورم و یه حس غریبی دارم. شبیه چیزی که در 16 سالگی داشتم. دقیقن نمی دونم چیه، چیزیه شبیه تحریک، اشتیاق و هیجان زیاد طوری که بعضی وقتا انقد می زنه بالا که نمی تونم هیچ کاری بکنم و به زور سیگار خودمو کنترل می کنم.

مست پاتیلم. عینهو کرم تکیلا.